الگوی فرهنگی برای باورپذیری نیاز به رشد جمعیت


چکیده
دومين دوره اوج برنامه هاي « تعديل» يا « كنترل» جمعيت ايران ، با ورود به دهه دوم پس از انقلاب و در دوره سال هاي (1377-1368) به اجرا در آمد . دهه دوم بعد از انقلاب تقریباً مقارن با برنامه پنج ساله اول و دوم توسعه اجتماعی و اقتصادی کشور(1377-1368) بود. کنترل جمعیت در این دو برنامه از اولویت ویژه ای برخوردار گردید.در هر دوي اين دوره هاي زماني، دستورالعمل ها جنبه حكومتي پيدا كردند و به يك برنامه تبديل شدند . با تبديل اين دستورالعمل ها به «برنامه» ، برنامه هاي «كنترل جمعيت » در اين دوران ، به عنوان يكي از سياست هاي الزامي دولت ها شناخته شدند . بنابراين ، همواره حوزه تخصصي « كنترل يا تعديل جمعيت » با « سياست دولت ها» و حوزه «سياسي» كشور گره خورده بودند و همچنان هم اين رويكردهاي « سياسي» دشواري « چاره انديشي اقناعي» و «غير دستوري» در اين موضوع اساسي را دوچندان كرده است .
اگر در فضاي فرهنگي ، فارغ از تعاريف متنوع و تخصصي موجود ، «الگو» هاي موجود و تاثير آن را در روابط و انتخاب هاي افراد جامعه مورد نظر قرار دهيم، دو موضوع « تمايل به هم آوايي و هم آهنگي با الگوها» و « نياز روزافزون به توليد الگوهاي متناسب با شرايط زمان» موضوعاتي مهم و قابل بررسي مي آيد . همچنين اگر ذات « فرهنگ» را « الگودار» بدانيم ، نوع بيان و توصيفي كه هر « الگوي فعلي» از روش هاي عملكردي و ساختار انتخاب هاي جامعه مي دهد ، در «شناخت دقيق» و « همه جانبه نگر» وضعيت فعلي جامعه مي تواند موثر باشد . اين «الگوي فعلي» مي تواند نمايانگر هنجارها و قواعد پذيرفته (به شيوه اجباري يا از روي باور) توسط افراد جامعه باشد.
بنابراين مي كوشيم با تبيين و شناخت « الگو هاي فعلي جمعيتي» جامعه ايراني، ارائه الگوهاي متناسب اقناعي براي « باورپذيري نياز به رشد جمعيت» در بستر « فرهنگ» جامعه ايراني- اسلامي را ممكن سازيم .به نظر مي آيد اين « باورمندي» ، با كاستن از هزينه ها و اصطكاك هاي ميان سياست هاي حاكميتي-دولتي در مقام اجرا، همراهي و هم آهنگي مردم را با اين سياست ها ، به نحو قابل توجهي ارتقا دهد .بنابراين مي كوشيم با تبيين و شناخت « الگو هاي فعلي جمعيتي» جامعه ايراني، ارائه الگوهاي متناسب اقناعي براي « باورپذيري نياز به رشد جمعيت» در بستر « فرهنگ» جامعه ايراني- اسلامي را ممكن سازيم .به نظر مي آيد اين « باورمندي» ، با كاستن از هزينه ها و اصطكاك هاي ميان سياست هاي حاكميتي-دولتي در مقام اجرا، همراهي و هم آهنگي مردم را با اين سياست ها ، به نحو قابل توجهي ارتقا دهد. در اين بررسي مي كوشيم تا نكات مغفول مانده در تعامل ميان « سياست هاي حاكميتي» در حوزه جمعيت ، با فرصت ها و تهديدهاي موجود در فضاي فرهنگي خاص امروز ايران ، مورد بررسي قرار گيرد و در تحليل شرايط موجود و تجربه هاي پيشين، الگوهاي باورپذير در موضوع « افزايش جمعيت » ارائه شود.

واژگان کلیدی: باورپذیری نیاز به رشد جمعیت، الگوهای فعلی جمعیتی، سیاست های حاکمیتی، فرهنگ.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    صفحه اصلیخدماتارتباط با ما