مهرداد بذرپاش
عضو هیئت علمی دانشگاه
هنگامی که گروه بزرگی از افراد درکنارهم جمع میشوند علاوه بر اتفاقات و کنشهای مطلوب و موثر، احتمال بروز مسائل و چالشهای جدی هم وجود دارد. دراین موارد میتوان از روی کرد «مدیریت جماعت» که مبتنی بر اقدام مشترک عاملان و نقشآفرینان است مدد گرفت تا مسائل و چالشها را مدیریت کرد. یکی از مسائل و معضلات نگرانکننده درقبال جوامع، مساله همبستگی و هویت آن جامعه یا اجتماع است که روزی بنابر هدف یا آرمانی مشترک کنارهم گرد آمده بودند. شدت و وسعت این نگرانی تا آنجاست که بسیاری از نظامهای حکمرانی، تمام سعی و سرمایه فرهنگی خود را معطوف به مواجهه بااین مساله میکنند. ما نیز همواره و بدلایل مختلف با مساله هویت و همبستگی درگیر شده و نگرانیها و دلمشغولیهای جدی داشته و داریم. طبیعی است که الگوهای متفاوتی توسط حکمرانان برای رفع دغدغههای هویتی انتخاب و بهکار گرفته شود. دراین میان بنظر میرسد که مدیریت جماعت الگویی جامعتر، موثرتر و البته همخوانتر با زیستبوم هویتیفرهنگی ایران ماست. براساس این الگو، مرزبندی میان دولت و مردم باید کمرنگ شده و هر کنشگری حسب توان خود با حفظ هماهنگیهای قانونی و کارکردی، خود به اقدام موثر و البته متناسب با دیگر اقدامات مشغول شود.
سرود به عنوان یکی از مردمی ترین مصنوعات ادبی قابلیت کممانندی برای بازروایت علائق و آرمانهای یک جماعت در مقیاس یک اجتماع محلی تا یک ملت متحد را دارد. این مصنوع ادبی به سبب ماهیت همگانی و عمومی خود میتواند تبدیل به یک رویداد پرمخاطب شود که نخستین نتیجه آن تکرار و یادآوری یک هویت یا حس مشترک است که هم تاریخ جهانی دارد هم تاریخ ملی. این رویداد تا حدی موثر و ماندگار است که بخشی از هویت بزرگترین اتفاق قرن معاصر یعنی انقلاب اسلامی را در خود جای داده است. امروزه بسیاری از نمادهای انقلاب اسلامی از چهره و شخصیت انقلابیون و مبارزان نسل اول و دوم گرفته تا نمادهای شهری در میان مردم و جوانان و نوجوانان حاضر نیستند اما این سرودهای انقلابی است که حاظه تاریخی مردم را زنده کرده و شاید به یکی از دلالتهای تاریخی اصلی درباب انقلاب تبدیل شده است. شعرهای قوی و ماندگار در کنار صداهای گیرا و بعضا موسیقیهای شگفت، این سرودها را چنان فراگیر ساخته که حتی کودکان ایران امروز نیز برخی از آنها را زمزمه میکنند: هوا دلپذیر شد گل از باغ بردمید… در چندسال گذشته نیز، تجربهای تازه در فضای فرهنگی کشور شکل گرفت و آن تولید سرود «سلام فرمانده» بود که مرزهای جغرافیایی را نیز درنوردید و در عمل به یک روایت رتوریک تبدیل شد. تولد و تکثیر این پدیده فرهنگی موثر، مصداقی از تجلی مدیریت جماعت بود که نشان داد یک کنش فرهنگی خوب میتواند در بستر مردمی و بنابر ذوق و عزم و اراده یک گروه کوچک شکل گرفته و بوسیله رسانه، تکثیر، تقویت و توزیع میشود.
این روزها طراحی، تولید و نمایش سرودهای متنوع که اکثر آنها از جذابیت و دقت و ظرافت مضمونی و شکلی برخوردارند به یکی از نقاط قوت و امیدآفرین مدیریت رسانه ملی بویژه در تخاطب با کودکان و نوجوانان تبدیل شده است. این نشان میدهد که صداوسیما توصیه رهبر فرزانه انقلاب درباب این محصول مهم و مردمی فرهنگی را جدی گرفته است. دغدغههای عمیق هویتی و نگرانی از مساله همبستگی ملی از حیث حکمرانی اقتضا میکند که این کنش موثر سازمان در محل توجه کارشناسان و متفکران و هنرمندان قرار گیرد. متاسفانه دستگاههای فرهنگی در دولت بویژه آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به رغم حمایت از برگزاری چندین اتفاق و رویداد هنوز نسبت خود را در عمل، با این محصول فرهنگی به صورت جامع مشخص نکردهاند. بهنظر میرسد خاستگاه موانست ذهنی و ممارست عملی با مقوله سرود در مدارس و مساجد ماست. البته باید به تنوع انگیزهها و اقوام در شکلگیری ایدههای ناب برای ساخت یک سرود توجه کرد و مراقب بود تا در قالبهای بخشنامهای و صرفاً اداری، نوآوریهای و استعدادورزیها مخفی و معطل نمانند. مساجد و آموزش و پرورش بر اساس مدل مدیریت جماعت میتواند نقش حمایتی خود را بهصورت جدیتر در فضایی کاملاً نوجوان-دانشآموزپایه و همراه با نقشآفرینی مربیان و معلمان مشتاق و دیگر عوامل مرتبط با فضای مسجد و مدرسه تا جایی بالا ببرند که مقوله سرود به یک پدیده پیشرو و برخاسته از مسجد و مدرسه تبدیل شود. اگر هر دانشآموز ایرانی تجربه مشارکت در یک یا چند رویداد سرودمحور را به تجربهای شیرین و البته داوطلبانه بدل سازد، رویداد مردمی فراگیری را تجربه خواهیم کرد. از سوی دیگر تنوعبخشی به مضامین اشعار و محورهای محتوایی و توجه به گونههایی از سرود از جمله «بومیسرودها» که دارای گنجینه غنی ملی است، میتواند نقش نهادها، سازمانها و کنشگران فرهنگ را در جماعتهای «سرودخوان» جدیتر کرده تا همه اینها بتوانند در پشتیبانی این حرکت فاخر و فضاآفرین رسانه ملی موثر واقع شوند؛ انشاءالله.